لینک دانلود و خرید پایین توضیحات فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت تعداد صفحات: 3 داستان درباره یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود. او پس از سال ها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد. ولی از آن جا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست. تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود. شب بلندی های کوه را تماماً در بر گرفت و مرد هچ چیز را نمی دید. همه چیزسیاه بود. اصلاً دید نداشت و ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود. همانطور که از کوه بالا می رفت ، چند قدم مانده به ...